پردهی چهارمی در پیش است
عطاءالله مهاجرانی مهمان برنامهی «شصت دقیقه» بیبیسی فارسی دربارهی اعترافات امروز گفت که این دادگاه نمایشی پردهی سوم از سناریویی بود که از روز برگزاری انتخابات به اجرا گذاشته شده. دربرابر اشارهی مجری برنامه به نقل قولی که میگفت «اكنون كه دانه ريزها در دادگاه اعتراف كردند بايد به سراغ دانه درشتها رفت» مهاجرانی گفت به نظر می رسد این سناریو پردهی چهارمی هم خواهد داشت که آن ضربه زدن به هاشمی، موسوی و خاتمی است و در واقع اعترافات این محاکمات مقدمهی آن پردهی چهارم است. او دربارهی سخن ابطحی مبنی بر همقسم شدن هاشمی، موسوی و خاتمی و تکذیبیهی مجمع تشخیص گفت کسی که آقای هاشمی را بشناسد یا ذرهای باریکبینی سیاسی داشته باشد به خوبی میداند که باتوجه به شخصیت و منش هاشمی و جایگاهش به عنوان رییس مجمع تشخیص، همقسم شدن او با یکی از کاندیداها به این شکلی که مطرح شده، غیرممکن و بیمعنی است و به جملهی آخر تکذیبیهی مجمع در اشاره به نوع اعترافگیری از دستگیرشدگان توجه داد. مهاجرانی گفت آنها در پی حذف کامل سران و احزاب اصلاحطلب و هاشمی که از نظر آنها معمار اصلی اصلاحات است هستند.
در جواب سوال مجری که پرسید ایا آن ها در رسیدن به هدفشان موفق خواهند شد یا نه، گفت آنها به قول محمد مطهری تنها در پی «جمع کردن» مساله هستند و از «حل کردن» آن عاجزند.
درود بار شما هموطن عزیز،
من متاًسفانه در بالاترین حساب ندارم و نمیتوانم مستقیماً چیزی بنویسم، به همین دلیل فکر کردم شاید شما اگر با نظر من موافقید بتوانید منتشر کنید. متاًسفانه یا خوشبختانه در خارج از ایران زندگی میکنم و اخبار رو فقط از طریق اینترنت دریافت میکنم. وقتتون رو نمیگیرم و یکراست میرم سر اصل مطلب.
در اکثر مطالبی که میخونم از شجاعت و غیرت زنان ایرانی واقعا هیجان زده میشم و در عین حال ناراحت. چه جوریه که مردان ایرانی که همیشه سمبل غیرت هستند اینجور اجازه دادن این صفتشون کمرنگ بشه. سالهاست که مردهای ایرانی کم کم این خست شون رو دارن از دست میدان، از وقتی که روسری اجباری شد این جنگ فرسایشی شروع شد و حالا میبینیم به کجا رسیده. تمام بی احترامیهایی که به زنهای ایرانی میشه به دلیل ضعف مردهای ایرانی داره صورت میگیره. چه اون موقع که زنی رو به خاطر بد حجابی شلاق میزنن، به زندان میفرستن و متاًسفانه هزار بالای دیگه. وقتی دیدم اون دختر جوان از پشت به اون بسیجی حمله کرد تا نذاره اون پسر جوان رو کتک بزنن و خودش مورد حمله و کتک خوردن قرار گرفت، همون وقت دیدم مردهای اطراف فقط نگاه میکردند، حتی یک جوان تنومند رو دیدم که بی اعتنا از جلوشون رعد شد و حتی نیم نگاهی هم نکرد. شاید اگر من هم اونجا بودم کاری نمیکردم، خدا میدونه، ولی آیا این اون قیرتیه که ما بهش میبالیم؟ آیا این آخوندها کم کم این صفت نیک رو از ما نگرفتن؟ آیا دلیلش اینه که زندگی در ایران برای مردها راحت تر از زن هاست؟ چی باعث این حالت شده؟
میدونم فکر میکنید که من اینور دنیا نشستم میگم لنگش کن، ولی با کامل صداقت قسم میخورم اون دردی که این صحنهاا روی مانیتور به آدم منتقل میشه اونقدرا کمتر از حضور اونجا نداره. امروز صبح برای اولین بار صحنه پرتاب کردن جوانها از روی پول به زمین بودم، هیچ کلامی نمیتونه احساسم رو بیان کنه به جز اینکه، من، یک مرد ۴۸ ساله، بد از مدتها گریه کردم، در تنهایی توی دفترم، با صدای بلند. خیلی دردم اومد. واقعا دلم میخواست الان ایران بودم که این احساس بی مصرفی رو نداشته باشم، حیف، حیف که اونجا نیستم و نمیتونم باشم.
از شما ممنونم که این مطلب رو خوندید، نمیدونم دیگه چی بگم، فقط میتونم برای همه شما آرزوی صبر و موفقیت بکنم.
خدا نگهدار.
شاهین
شاهین
آگوست 2, 2009 at 12:53 ق.ظ.
شاهین جان، همین همدلی شما و تلاشی که برای رسوندن صدای مردم به گوش دنیا میکنید، کمک بزرگیه برای مردم داخل.
moroor
آگوست 2, 2009 at 2:57 ق.ظ.
http://saraswatia.blogspot.com/
لطفا آخرین مطلب این وبلاگ در رابطه با اعترافات را به بالاترین بفرستید
باید هرچه زودتر اقدام کنیم
mahdi
آگوست 2, 2009 at 2:26 ق.ظ.
سپاسگزارم دوست عزیز.
خدا نگهدار.
شاهین
شاهین
آگوست 2, 2009 at 3:14 ق.ظ.
اگه دوست دارید بخونید
http://iranianoz.wordpress.com
در مورد دادگاه اخیره.نظر بدی ممنون میشم
iranianoz
آگوست 2, 2009 at 6:39 ب.ظ.
http://eghtesadesabz.wordpress.com/2009/08/02/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D8%AD%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%9F/#more-195
eghtesadesabz
آگوست 3, 2009 at 1:52 ب.ظ.