Archive for the ‘موج سبز’ Category
افزایش فشارها بر هاشمی برای موضعگیری علیه معترضان
در پی تلاش هاشمی و بعضی از اصولگرایان میانهرو برای ثمر رساندن «طرح آشتی»، علیرغم نامعلوم بودن مفاد این طرح، روزهاست که رسانه های حامی دولت حملات گستردهای علیه این طرح و بانی آن یعنی هاشمی آغاز کردهاند. به نظر میرسد این تلاشها که هدف اصلیاش جدا کردن هاشمی از جنبش سبز است دو سویه است. این گروهها از یک سو در دیدارها و جلسات متعدد از هاشمی میخواهند از حمایت از موسوی و کروبی دست بکشد و دولت احمدی نژاد را تایید کند که از آن جمله می توان به اظهارات آیتالله علم الهدی و آیت الله خزعلی در جلسهی اخیر خبرگان اشاره کرد.
در همین راستا روز گذشته حجت الاسلام حسين ابراهيمي عضو هيئت رئيسه فراكسيون روحانيون مجلس شوراي اسلامي در گفتوگو با خبرگزاري فارس با اشاره به جلسه عصر روز گذشته هيئت رئيسه اين فراكسيون با هاشمي رفسنجاني اظهار داشت: «اعضاي هيئت رئيسه فراكسيون روحانيون مجلس در خصوص جلساتي كه بايد آيتالله هاشمي رفسنجاني در آن حضور مييافت اما حضور نداشت گلايه كردند از جمله در مراسم تنفيذ رياست جمهوري، نماز عيد فطر و بعثت نبي اكرم (ص).» ابراهيمي با بيان اينكه در اين خصوص نسبت به موضعگيري هاشميرفسنجاني در حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري گلايه كردهاند، گفت: «اعضاي هيئت رئيسه فراكسيون روحانيون مجلس در رابطه با تبري جستن همگان از جرياناتي كه موجب ايجاد آشوب و اغتشاش در جامعه شدند و افرادي كه نسبت به مواضع حضرت امام خميني و مقام معظم رهبري اهانت كردند تأكيد شد».
همچنین حجت الاسلام محمد تقي رهبر، رئيس فراكسيون روحانيون مجلس، گفت: «ما در این جلسه از آقاي هاشمي خواستيم تا كساني را كه از سران آشوب هستند و با بيانيه ها و نوشتههاي مكرر در كشور تنش آفريني ميكنند و در اين انتخابات نشان دادند كه از نظام خارج هستند به مراجع قضايي بسپارد.»
اما سویهی دیگر این تلاش ها، دلسرد یا خشمگین کردن معترضان (سبزها) به واسطهی انتشار نقل قولهایی از هاشمی مبنی بر مخالفت با معترضان و تایید کامل مواضع رهبری است. این اقدامات با یک نقل قول از سایت الف از یکی از حاضران در جلسهی اعضای خبرگان با هاشمی شروع شد که به ادعای راوی، هاشمی در آن جلسه خود را مطیع محض رهبری معرفی کرده و درست برخلاف اظهاراتش در نماز جمعهی 26 تیر ماه، مشروعیت نظام را منبعث از ولایت فقیه دانسته بود.
گرچه وبسایت رسمی هاشمی در واکنش به این نقل قولها از «رسانه های دلسوز و مشفق کشور» خواسته است از «انعکاس اخباردسته چندم وخارج از قواعد اطلاع رسانی مرسوم» بپرهیزند تا «ایجاد وحدت بر روش اختلاف افکنی در این برهه حساس فائق آید» اما انتشار این دست نقل قولها همچنان با جدیت از سوی رسانههای حامی دولت دنبال می شود. روز گذشته خبرگزاری فارس از قول محمد تقی رهبر نوشت: «هاشمي رفسنجاني درباره باطل بودن شايعه تقلب در انتخابات شك ندارد» + و نیز به نقل از حسین ابراهیمی نوشت: «در اين جلسه هاشميرفسنجاني با اشاره به مواضع رهبري گفت كه بنده هم در مجمع تشخيص مصلحت و هم در مجلس خبرگان و موارد ديگر از مواضع مقام معظم رهبري در جريان حوادث پس از انتخابات حمايت كردهام.»+
به نظر میرسد یکی از اهداف این گروههای تمامیتخواه و رسانههای متعلق به آنها وادار کردن هاشمی به موضعگیری صریح یکطرفه یا علیه «مشروعیت ولایی و غیرمردمی» و یا علیه معترضان است تا به واسطهی آن یا او را تمام قد در مقابل آیت الله خامنهای قرار بدهند و از شانس به ثمر رسیدن «طرح آشتی» بکاهند و یا با قطع حمایت سبزها از مواضع هاشمی، تاثیرگذاری او را در عملی کردن راه حل چهارگانهای که در نماز جمعهی 26 تیر ماه طرح کرده بود کم کنند.
رسوایی احمدینژاد در گزارش مستقیم روز قدس از صدا و سیما
همین الان (حدود 11:24- 25) در لحظهای که خبرنگار شبکه دوم صدا و سیما با احمدی نژاد در میان جمعیت تظاهرکنندگان روز قدس مصاحبه میکرد صدای شعار جمعیت که فریاد می زدند و علیه احمدینژاد شعار میدادند بلند بود. احمدینژاد که به شدت مضطرب و منقلب بود به کلی تسلط بر اعصابش را از دست داده بود و مجبور شدند سر و ته مصاحبه را به سرعت هم بیاورند تا صدای مردم را قطع کنند. در تمام طول گزارشها صدای جمعیت قطع شده و موزیک و سرود پخش میشود. تصاویر یا بسیار دور یا بسیار نزدیک هستند تا نمادهای معترضان دیده نشود.
پیافزود: فیلم این صحنه را ببینید.
پیشبینی جالب هاشمی
هاشمی رفسنجانی روز 31 خرداد 78 در ششمین اجلاسیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و علمای بلاد که با موضوع روحانیت و نظام در مدرسه امام خمینی قم برگزار شد، گفته بوده:
«شاید برخی از شما در جلسات فقهی خود بگویید که حکومت حق علماست، ولی من به شما میگویم اگر مردم نباشند، این حق عملی نمیشود و هیچوقت اینگونه نبوده که روحانیت به زور بخواهد این کار را انجام دهد و در دین نیز این پذیرفته نیست؛ اگر حکومت زوری باشد، دینی نیست… اگر فکر کنیم با زور و کودتا میشود حکومت کرد باید دانست که این با اسلام سازگار نیست؛ چرا که ما با عقیده مردم کار داریم و اگر نتوانیم کاری انجام دهیم که مردم با اراده و اخلاص دینی فعالیت کنند، در واقع کاری نکردهایم. ما در واقع با اختیار و قبول مردم سر و کار داریم و باید سعی کنیم این اصل در نظام ما حفظ شود و باید توجه داشت که دین اسلام با زور سازگار نیست».
آیا هاشمی باید سبز باشد؟
این که بگوییم هاشمی در مقابل نظام و در صف مردم است تقریبا همان قدر بیمعنی است که مثلا بگوییم مدیر مدرسه در صف دانشآموزان است! اما نکته این جاست که این نظام اصولا متعلق به همین مردم است و ارث پدر آقای ایکس یا ایگرگ نیست. همان طور که مدرسه برای خدمت به دانش آموزان تاسیس شده؛ نه حقوق گرفتن اولیای مدرسه.
تفکری که نظام را در برابر مردم میداند همان تفکری است که به برخی از مسؤولین توهم ولینعمتی مردم را داده در حالی که وظیفهی آن ها تنها عملی کردن خواستههای مردم و تامین رفاه و آسایش آنهاست و لاغیر. حالا هاشمی هم یکی مسؤولین اصلی همین نظام است که اتفاقا نظام را نه ولی نعمت مردم بلکه برآمده و متعلق به مردم میداند؛ اما این به معنی آن نیست که هاشمی خارج از نظام و جزو جنبش سبز باشد. هاشمی قطعا جزو جنبش سبز نبوده، نیست و نخواهد بود!
حتی اگر به خطبههای تاریخی نماز جمعه 26 تیر ماه توجه کنید، به خوبی آشکار است که آن حرفها نه از موضع اپوزوسیون یا مردم، بلکه از موضع نظام ایراد شد: «ما باید زندانیان را آزاد کنیم»، «ما باید حرف معترضان را بشنویم»، «ما باید رضایت مردم را تامین کنیم»… تحلیل های غیرواقع بینانه ای که بعد از آن خطبهها، هاشمی را جزو جنبش سبز و رهبر آن(!) قلمداد کرد، بر خلاف تصور خیلیها، نه تنها باعث خرسندی هاشمی نشد بلکه بیشک مایهی نارضایتی و نگرانی او بود. شاید به همین دلیل هم بعد از آن سوء تفاهمها، او کوشید ضمن تاکید بر راهحلهای پیشنهادیاش، با فاصلهی بیشتری نسبت به جنبش و کاندیداهای معترض موضعگیری کند. به عنوان مسؤول عالیرتبهی نظام، او هرگز مایل نیست با لغزیدن به جانب یکی از دو جناح، بیطرفی و در نتیجه تاثیرگذاریاش را از دست بدهد و همان اشتباه رهبر را مرتکب شود.علاوه بر آن ناامیدانه میکوشد تا رهبری را هم از راه رفته (دامان جریان نظامی) باز گرداند و در موقعیت بیطرفی بنشاند. او در میان اظهارات رهبری با ذرهبین به دنبال مواضع قابل تایید میگردد (مثل تمدید فرصت شورای نگهبان یا تعطیلی کهریزک) تا با تاکید بر آنها، شائبهی مقابله با او و اختلافات رقابتی را برطرف کند.
«فراجناحی بودن» رویهای بوده که هاشمی در تمام طول این سی سال دنبال کرده و پس از این نیز چنین خواهد کرد.
اما هاشمی به دنبال چیست؟
تقریبا هر اقدام یا سخن و حتی سکوت هاشمی، از طرف بخش بزرگی از مردم و حتی تحلیلگران، به نیت حفظ منافع شخصی تعبیر میشود بی این که تناقض موجود در این برداشتها را در نظر بگیرند. این سوء برداشتها و در نتیجهی آن حیرتزده شدن پیدرپی ما از مواضع و اقدامات هاشمی به دلیل پیشفرضهای غلط ما از او و اهداف اوست. اما اگر پیشفرض ها و تعصبات را کنار بگذاریم، شناخت هاشمی و اهدافش، چندان پیچیده نیست: به نظر شما کسی از سنین نوجوانی وارد جریان مبارزهی سیاسی شده و سالها زندان و شکنجه و ترور و جنگ و اتهام را تحمل کرده چه هدفی میتواند داشته باشد؟ کدام احمقی برای رسیدن به «ثروت شخصی» چنین راهی را میرود؟!
بیتردید هاشمی ترجیح میداد بلای جریان نظامی (که به هیچ وجه نباید آن را در شخص احمدینژاد محدود کرد و او تنها نوک کوه یخ است) به صورت مسالمتآمیز و از طریق صندوق رای دفع شود. اما نشد و آن چه از آن میترسید و نسبت بدان هشدار داده بود به تحقق پیوست. حالا آن آتشفشان ها برافروخته شده اند و جامعه در نهایت بیاعتمادی و ناآرامی است، شمار زیادی از مردم و از جمله یاران نزدیک خودش تحت بازداشت و شکنجه قرار گرفته اند، پسماندههای سرمایههای مالی و حتی انسانی یک به یک از کشور رخت برمی بندند، وضعیت اقتصادی روزبهروز بدتر میشود، تهدید تحریمهای گستردهی بینالمللی رو به تحقق است و سایهی جریان نظامی ثانیه به ثانیه گستردهتر میشود…
هاشمی اگرچه از مقاومت مردم در برابر جریان سلطهجوی نظامی خوشحال است اما نسبت به بالا گرفتن درگیریها به هیچ وجه خوشبین نیست و آن را در راستای رادیکالیزه شدن جامعه و آشفتگی و ویرانی کشور به نفع جریان کودتا و سرکوب بیشتر و چه بسا زمینهی آغاز جنگ خونین داخلی و حتی خارجی میداند.
در چنین شرایطی هاشمی نهایت تلاشاش را به کار خواهد بست که با یارگیری از نیروهای اصیل سیاسی و ـ در صورت امکان جلب همراهی رهبر ـ با کمترین هزینهی جانی و مالی، با احقاق حقوق معترضان، کشور را به سمت آرامش ببرد و شرایط اصلاح نواقص ساختاری نظام را فراهم کند.
اولویت اول او، آزادی زندانیان سیاسی است.
.
یک پیشنهاد مفرح برای اعتراض مسالمتآمیز
نظر به مشکلات احتمالی الله اکبر گفتن بر پشت بام مثل شناسایی خانهها و تهدید و پاره شدن گلو و گرفتگی صدا و از همه مهمتر تکراری و خستهکننده شدن برای بعضی ها، چطور است شب ها کنار پنجره مقادیر معتنابهی سیگارت بترکانیم؟ این جوری دیگر بسیجیهای عزیز دلمان خودشان را جر هم بدهند نمی توانند منبع صدا را پیدا کنند و ضمنا اگه برنامهی زمانی، هماهنگ باشد در یک لحظه کل شهر به آسمان می رود! مهمترین مزیت اش هم این است که این روش اعتراضی ، یک جور تفریح هم هست و ضمن حالگیری، حال هم میکنیم! و به دلیل همین مفرح بودن، قابلیت همهگیر شدناش هم بسیار بالاست.
پیشنهاد جانبی من این است که برای این که مزهی قضیه زود نرود و مدت طولانیتری بتوانیم حالش را ببریم، برنامه را نه هر شب، بلکه برای مناسبتهای خاص مثل سخنرانی رییس جمهور غیرمنتخب، اجرا کنیم.ضمنا هر بار، طول مدت برنامه، کوتاه و چیزی حدود 2-3 دقیقه باشد…
دروغ بیبیسی در حمایت از احمدینژاد: عمدی یا سهوی؟
سایت بیبیسی فارسی در گزارش مربوط به سخنان جدید احمدینژاد در تلویزیون ایران بعد از نقل ادعای احمدینژاد که تلویحا گفته محسنی اژهای را به خاطر کشتن و کتک زدن معترضان برکنار کرده، نوشته :
غلامحسین محسنی اژه ای رئیس پیشین دادگاه ویژه روحانیت و از چهره های محافظه کار مذهبی در ایران است که از مخالفان جریان اصلاح طلبی محسوب می شود. در جریان برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که اخیرا برگزار شد، آقای محسنی اژه ای شماری از چهره های اصلاح طلب دستگیر شده را به اقدام برای براندازی نرم و انقلاب مخملی متهم کرد.
برخی از ناظران و تحلیلگران مسائل ایران، از آقای محسنی اژه ای به عنوان شخصی نام می برند که در سال های حضورش در وزارت اطلاعات، تئوری انقلاب مخملی و براندازی نرم و مبارزه با برنامه ریزی احتمالی با آن را به یکی از دلمشغولی های اصلی در ایران بدل کرده است.
در جریان سرکوب ناآرامی های پس از انتخابات تعداد زیادی دستگیر، زخمی و کشته شدند. مقام های دولتی تعداد کشته ها را حدود 30 نفر اعلام می کنند اما مخالفان شمار آنها را حداقل 69 نفر می دانند.
همان طور که ملاحظه میکنید اثر محتوای نوشته و ترتیب بیان آن دقیقا صحهگذاشتن بر ادعای کذب احمدینژاد است! و ماجرا وقتی جالبتر میشود که به یاد بیاوریم اخباری که از وزارت اطلاعات و قضاوت محسنی اژه ای دربارهی وقایع اخیر در محافل سیاسی منتشر شد دقیقا برعکس ادعای بیبیسی بود:
بر اساس گزارش رسیده تعداد کارمندان ردهبالای وزارت اطلاعات که پس از انتخابات برکنار و یا مجبور به بازنشستگی شدهاند، بالغ بر 20 نفر است که دو تن از آنها در ردهی معاون وزیر و بقیه در سطح مدیرکلی و سطوح پایینتر بودهاند.
این گزارش حاکی است علت اصلی تغییر و تحولات اخیر در این وزارتخانه، گزارش تیم ویژهی وزارت اطلاعات در خصوص پرونده انقلاب مخملی است. تهیهکنندگان این گزارش با مطالعهی تمام پروندهها و بازجویی مجدد از تعدادی از بازداشت شدگان اخیر، نتیجه گرفتهاند که اتهام تلاش برای انقلاب مخملی واقعیت ندارد.
نویسندگان این گزارش که دو نسخه از آن برای رهبری و رئیس دولت هم ارسال شده، نتیجه گرفتهاند که مجموعه اتفاقات پس از انتخابات نه تنها هیچ ارتباطی با خارج از کشور ندارد، بلکه هیچ تدارکی از قبل برای آن وجود نداشته و قابل پیشبینی هم نبوده است.
گفتنی است اولین واکنش احمدینژاد به تهیهی این گزارش در وزارت اطلاعات، این بوده که سراسیمه به وزارت اطلاعات رفته و بدون اینکه با وزیر و معاونانش جلسه بگذارد، در جلسهای عمومی با کارکنان ستاد این وزارتخانه گفته است: من از سپاه کاملا راضی هستم، از وزارت هم اصلا راضی نیستم. وی همچنین گفته است: توطئهی دشمنان برای براندازی نرم باید افشا شود و انتظار دارم وزارت اطلاعات در این زمینه فعالتر باشد. احمدینژاد همچنین چند روز بعد در جلسهای شخصا خواستار برکناری دو معاون وزیر اطلاعات و بررسی نقش دیگر دستاندرکاران تهیهی گزارش مذکور شده است.
حتی اخبار غیر رسمی دیگری حکایت از آن داشت که اژهای شخصا نزد رهبری رفته و اذعان داشته که هیچ مدرکی دال بر کودتای مخملی و مشابه آن وجود ندارد.
نماز جمعهی فردا را از همین حالا ما بردهایم!
من فکر میکنم این خود هاشمی بوده که از امامت نماز جمعهی این هفته انصراف داده است. این که به صورت دستوری از آمدن هاشمی جلوگیری کنند تقریبا غیرممکن است. طرف مقابل حداکثر میتواند توصیه یا خواهش کرده باشد. اما خود هاشمی از امامت این هفته انصراف داده چرا که ما تقریبا هر چه که میخواستیم با حضور در این نماز به دست بیاوریم چند ساعت بعد از اعلام حضور هاشمی در سایت شخصیاش به دست آوردیم! کودتاگران از «تصور» حضور ما چنان به هراس و تکاپو افتادند که تنها در عرض چند ساعت، تمام پایگاههای خبررسانیشان پر شد از تلاش برای تردیدافکنی در مورد امامت هاشمی. لابد بعد هم دست به دامان خود هاشمی شدهاند که «امانشان بدهیم». و او هم امانشان داده چون میداند انفجار بمب سبز ما دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد! دیگر اهمیت چندانی ندارد که فردا که هاشمی نیست نماز شلوغ بشود یا نشود. پیام نماز جمعهی سبزمان از همین حالا ارسال ـ و دریافت ـ شده است.
حالا دیگر ما با غیبت و سکوتمان هم «فریاد» میزنیم.
مرتبط: بار دیگر هاشمی با سکوت خود پیام صریحی به رهبری خواهد داد
.
پردهی چهارمی در پیش است
عطاءالله مهاجرانی مهمان برنامهی «شصت دقیقه» بیبیسی فارسی دربارهی اعترافات امروز گفت که این دادگاه نمایشی پردهی سوم از سناریویی بود که از روز برگزاری انتخابات به اجرا گذاشته شده. دربرابر اشارهی مجری برنامه به نقل قولی که میگفت «اكنون كه دانه ريزها در دادگاه اعتراف كردند بايد به سراغ دانه درشتها رفت» مهاجرانی گفت به نظر می رسد این سناریو پردهی چهارمی هم خواهد داشت که آن ضربه زدن به هاشمی، موسوی و خاتمی است و در واقع اعترافات این محاکمات مقدمهی آن پردهی چهارم است. او دربارهی سخن ابطحی مبنی بر همقسم شدن هاشمی، موسوی و خاتمی و تکذیبیهی مجمع تشخیص گفت کسی که آقای هاشمی را بشناسد یا ذرهای باریکبینی سیاسی داشته باشد به خوبی میداند که باتوجه به شخصیت و منش هاشمی و جایگاهش به عنوان رییس مجمع تشخیص، همقسم شدن او با یکی از کاندیداها به این شکلی که مطرح شده، غیرممکن و بیمعنی است و به جملهی آخر تکذیبیهی مجمع در اشاره به نوع اعترافگیری از دستگیرشدگان توجه داد. مهاجرانی گفت آنها در پی حذف کامل سران و احزاب اصلاحطلب و هاشمی که از نظر آنها معمار اصلی اصلاحات است هستند.
در جواب سوال مجری که پرسید ایا آن ها در رسیدن به هدفشان موفق خواهند شد یا نه، گفت آنها به قول محمد مطهری تنها در پی «جمع کردن» مساله هستند و از «حل کردن» آن عاجزند.
ارزیابی طرحهای اعتراضی جنبش سبز
برای این که راندمان جنبش را بالا ببریم و آن را به پیروزی نزدیک کنیم لازم است ارزیابی واقع بینانهای از هر کدام از طرحهای پیشنهادی و نتیجهی عملی آنها داشته باشیم و اگر چه امیدواری ، لازم است اما نباید به سبک جمهوری اسلامی و کیهان به توهم «خود همیشه پیروز بینی» دچار بشویم. باید نقطات ضعف هر حرکت را بشناسیم و در جهت رفع آن ها یا پیدا کردن راه های جایگزین تلاش کنیم.
در جدول زیر من کوشیدهام بعضی از مهمترین اقدامات انجام شده را بر اساس هشت معیار، ارزیابی و مقایسه کنم. برای هر معیار، مقداری عددی بین یک تا پنج در نظر گرفتهام به این ترتیب که عدد پنج، نمایانگر بالاترین کیفیت در شاخص مربوطه است. با این توضیح که این ارزیابی، صرفا یک ارزیابی اولیه است و شاید دقت آن مورد بحث باشد.
معیارهای هشتگانه در این ارزیابی ابتدایی عبارتند از:
1- جلب توجه: به معنای آگاه کردن کردن دیگران از موضوع اعتراض و نیز حجم و شدت آن. تظاهرات و تجمعات، بخصوص با توجه به قابلیت رسانهای شدن (عکس و فیلم و…) در این مورد، بالاترین امتیاز را دارند.
2- پیام سیاسی: به معنای همسویی معنادار و موثر هر حرکت با جهت کلی جنبش. به عنوان مثال طرح بادکنک، ارتباط مستقیمی با پیام و هدف جنبش ندارد.
3- امنیت جانی: به معنای مصونیت از خطراتی چون کشته شدن، ضرب و شتم، زندانی شدن یا درجات پایین تر مثل مشکلات شغلی و…
4- سادگی: به معنای آسان بودن انجام طرح. مثلا در طرح بادکنک، پر کردن بادکنک از هلیم کمی مشکل است یا در طرح الله اکبر، هر شبه بودن، نسبت به طرح خاموشی، وقتگیرتر است.
5- صلحآمیز بودن: به معنای عدم تخریب در هر شکلی.
6- قابلیت عملی: به معنای عملی کردن طرح و فرار از اقدامات مقابلهای. به عنوان مثال با وجود حضور پرشمار و گستردهی نیروهای امنیتی و اِعمال شدید خشونت از سوی آنها، شکل گیری تجمعات بسیار سخت شده؛ و یا طرح خاموشی که با انجام اقداماتی از سوی مسوولان مربوطه قابل خنثیسازی است؛ یا اعتصاب که در آن انجام هماهنگیهای لازم بسیار دشوار است.
7- اتفاق نظر: به معنای موافقت اکثریت. به عنوان مثال، حرکتهای مذهبی ممکن است مورد مخالفت عدهای از معترضان ضدمذهب قرار بگیرد.
8- اثر سیاسی: به معنای وسعت و شدت اثر حرکت بر حاکمیت. به عنوان مثال شاید هیچ حرکتی به اندازهی اعتصاب، فلجکننده و تاثیرگذار نباشد.
شکاف در حاکمیت، عمیق و کهنه است
اختلاف در رأس حاکمیت ایران که در عرض روزهای پس از انتخابات امسال، در پیش چشم همه مردم عریان شد، در واقع شکافی عمیق و کهنه (بیست ساله) است که از انتخابات سال 84 به سطح رسید و اکنون آشکارا حاکمیت را دو شقه کرده است. حرفهایی که امروز علنا از زبان محمد یزدی و بعضی دیگر از مسوولان نظام میشنویم از سالهای قبل توسط سخنگویان غیررسمی این باند، زمینهسازی شده بود. به عنوان مثال مروری بر نوشتهی فاطمه رجبی در شهریور 1385در حمله به هاشمی و سخنانش:
واقعيت آن است كه در امالقراي جهان اسلام – ايران- برخي دارندگان لباس روحانيت چندي است ناقل ويروس «غربزدگي و غربگرايي» شدهاند…. هاشمي رفسنجاني در يكي از ديدارهاي پرترافيك او در يك ساله ي اخير با اعلان اينكه «فكر و عقيده را نميتوان تحميل كرد» به القای اجباري «حاكميت غیرالهی» پرداخته، و در پي جابجايي تحميلي و جبري «مشروعيت الهي حاكميت اسلامي و ولايت فقيه» با مفاهیم پوشالي و دروغين غرب است. وي با تبليغ تأكيدي «تحزب»، آن را «راهكار درست دمكراسي و مردمسالاري» خوانده و اخطار ميكند كه «دنيا به طرف آزادي و حاكميت مردم پيش ميرود و نميتوان جلوي اين مسير را گرفت. » … بيماري روشنفكري در كسوت روحانیت… در دوران انتخابات نهم از سوي ملت با طرد و قهر مواجه شد!… … حكايت مثلث مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت است كه دو ضلع آن را «هاشمي» و «خاتمي» تشكيل ميدهند… بايد در مواضع و مباني عقيدتي و سياسي اين افراد تأمل بسيار نمود… … آيا ميتوان در راس مجمع تشخيص مصلحت پذيراي تفكري بود كه «حاكميت الهي» را در مصاف انديشهی «دنيا مدارانه»، به حاشيه ميراند و مفاهیم بیارزش را به عنوان جايگزين آن ترويج ميكند؟…